انقدر خواب بودم
نمیدیدم، چی داره میگه نگات، چی میگن اون چشمات
من انقدر خواب بودم
نمیفهمیدم، معنی حرف تو رو، از توی گریههات
تا به خودم بیام، یکی تو رو دزدید
چشمای خمارم، دیگه هیچوقت تو رو ندید
شبهای تنهای تنهای من
پر شد از درد حسرتهای من
سرمای شبهامو، دستای تنهامو، گرم کن
امشب تو برگرد به دنیای من
بگذر از درد گناهای من
فریاد دل میگه، بهم یکبار دیگه، رحم کن
بارون اشکاتو ای کاش یکبار میدیدم
معنای حرفاتو ای کاش من میفهمیدم
من انقدر خواب بودم
نمیدیدم، چی داره میگه نگات، چی میگن اون چشمات
من انقدر خواب بودم
نمیفهمیدم، معنی حرف تو رو، از توی گریههات
تا به خودم بیام، یکی تو رو دزدید
چشمای خمارم، دیگه هیچوقت تو رو ندید
شبهای تنهای تنهای من
پر شد از درد حسرتهای من
سرمای شبهامو، دستای تنهامو، گرم کن
امشب تو برگرد به دنیای من
بگذر از درد گناهای من
فریاد دل میگه، بهم یکبار دیگه، رحم کن
من انقدر خواب بودم
نمیدیدم، چی داره میگه نگات، چی میگن اون چشمات
من انقدر خواب بودم
نمیفهمیدم، معنی حرف تو رو، از توی گریههات
خواب بودم، نمیدیدم
خواب بودم، نمیفهمیدم
خواب بودم، نمیدیدم
خواب بودم، نمیفهمیدم
گفتی برو، گفتم به چشم، این بود کلام آخرین
گفتی خداحافظ تو، گفتم همین، گفتی همین
گریه نکردم پیش تو، با اینکه پرپر میزدم
با خون دل از پیش تو، رفتم و باز نیومدم
بازی عشق تو رو، جانانه باختم
مث بازندهی خوب، مردانه باختم
همهی ثروت من، تحفهی درویش
نفسم بود که به تو، شاهانه باختم
لبخند آخرین من، دروغ معصومانه بود
برای پنهان کردن داغ دل ویرانه بود
من مات مات، از بازی شطرنج عشق میآمدم
شاهمهرهی دل رفته بود، من لاف بردن میزدم
قلعهی دل، اسب غرور، لشکر تار و مار عشق
دادم به ناز رخ تو، اینهمه یادگار عشق
گفتم ببر هرچی که هست، رقیب جنگ چیرهدست
گفتی تو مغروری هنوز، با فتح اینهمه شکست
بازی عشق تو رو، جانانه باختم
مث بازندهی خوب، مردانه باختم
همهی ثروت من، تحفهی درویش
نفسم بود که به تو، شاهانه باختم
گفتی برو، گفتم به چشم، این بود کلام آخرین
گفتی خداحافظ تو، گفتم همین، گفتی همین
گریه نکردم پیش تو، با اینکه پرپر میزدم
با خون دل از پیش تو، رفتم و باز نیومدم
بازی عشق تو رو، جانانه باختم
مث بازندهی خوب، مردانه باختم
همهی ثروت من، تحفهی درویش
نفسم بود که به تو، شاهانه باختم